گاگو


ازدواج اين سواليست که تقريبا هر وقت مي خواهيم تصميم مهمي در زندگي مان بگيريم بايد از خودمان بپرسيم.
ما در مورد هر چيزي يک “گاگو” داريم.
هر چيزي که درباره آن قبلا حتي يک جمله شنيده ايم روي ذهن ما حک شده و ما آن مفهوم را همان گونه مي شناسيم
بگذاريد با مثال ساده اي شروع کنيم و سپس به تحليل هاي پيچيده تر برسيم
فرض کنيد پسر بچه اي از زماني که چشم باز کرده پدرش را در حال تلاش و کارکردن براي تامين مالي خانواده اش ديده و اين روند ادامه داشته تا زمانيکه پسر به نوجواني رسيده .
گاگوي شکل گرفته در ذهن پسر بچه اين جمله است: همه مردها کار مي کنند تا بتوانند خانواده خود را از نظر مالي تامين کنند.
تا اينجاي قصه خوب پيش مي رود، زيرا اين گاگو ‌از نظر جامعه پسنديده محسوب مي شود.
حال اين پسر همين رويه را پيش مي گيرد و از سنين ‌نوجواني و‌ جواني شروع به کار و تلاش مي کند و از اين کار پول درمي آورد.
کمي جلوتر مي رويم، بگذاريد بجاي اسم به او آقاي آبي بگوييم.
آقاي آبي پس از اينکه از لحاظ مالي مستقل شد، ازدواج مي کند و تشکيل خانواده مي دهد و تبديل به مردي مي شود که تلاش مي کند که خانواده اش را از لحاظ مالي تامين کند.
تا اينجا باز هم به مشکلي برنمي خورد چون او وظيفه خود را به خوبي انجام مي دهد، در اصل گاگوي خود را از مردانگي را به خوبي عملي مي کند.
باز به دوران‌کودکي آقاي آبي برمي گرديم. زمانيکه گاگوي وي از مردها در حال شکل گيري بود بطور همزمان گاگواش از زن ها هم شکل مي گرفت.
تصور مي کنيم مادر آقاي آبي زن خانه داري بود که براي حفظ آسايش خانه و تربيت فرزندان تلاش بسياري مي کرد. زني که به عبارتي خودش را فداي فرزندان و خانواده اش کرده بود، اکثر ساعات روز در منزل بود و رفت و آمدهاي بسيار کمي داشت. پس در نتيجه گاگويي که در ذهن آقاي آبي از زن ها شکل گرفته زن هايي شکل مادرش هستند: زن ها همه در خانه هستند و از فرزندانشان نگهداري مي کنند، تامين کننده محبت، آرامش، آسايش و امنيت هستند .
دوباره برمي گرديم به زمان حال که آقاي آبي خودش صاحب خانواده شده.
فرض کنيد وي بنا بر مسائل مختلفي خانمي براي ازدواج انتخاب کرده که شاغل مي باشد و اين از نظر آقاي آبي در ابتدا يک امتياز به شمار مي رفته.
پس از ازدواج بر خلاف دوران نامزدي آقاي آبي تبديل به مرد بسيار جدي و انعطاف ناپذيري مي شود که هيچ کس از او انتظار چنين رفتاري را نداشته و نسبت به قبل کمي حسابگر تر… در بسياري مواقع اين حسابگري مي تواند توجيهات منطقي داشته باشد ولي اينجا بحث اين است که چنين رفتاري بصورت ناگهاني در آقاي آبي اتفاق افتاد، بدون سابقه مسأله يا بحران خاصي. رفته رفته اين رفتار جدي بودن، بي حوصلگي و گاهي تحريک پذيري هيجاني( البته به صورت خفيف) جزو رفتارهاي قالب آقاي آبي مي شود. باز هم مروري بر گذشته خواهيم داشت زمانيکه گاگوي اصلي مردها در ذهن آقاي آبي شکل گرفت چند گاگوي فرعي هم در کنارش رشد خواهند کرد.
درست مثل اين مثال که پدر آقاي آبي مرد جدي و‌اکثر مواقع بي حوصله اي بود و اوقاتي را که در خانه و کنار خانواده سپري مي کرد اکثرا اخم مي کرد و به کارهاي خود مشغول بود. حال اين سوال پيش مي آيد که چرا آقاي آبي در دوران نامزدي حتي پيش از ازدواج شخصيت شوخ طبع و منعطفي داشت؟ پاسخ اين جاست که گاگوي آقاي آبي که به شکل کلي در مورد مردها شکل گرفته از اين قرار است که مردها بايد کار کنند و پول مورد نياز خانواده را تامين کنند ولي زمانيکه مردها ازدواج مي کنند و تشکيل خانواده مي دهند، مردي که از سر کار به خانه برمي گردد در جمع خانواده خودش که شامل همسر و فرزندان مي شود بايد فردي عبوس و جدي باشد…
کمي پيچيده شد… اما حقيقت دارد. آقاي آبي تا قبل از ازدواجش در نقش پسر خانواده بود و بين گاگوهاي خود هيچ دليلي براي رفتار غير منعطف پيدا نمي کرد
از نظر او‌ پسر خانواده بايد فردي شوخ طبع و منعطف باشد که کانون خانواده را صميمي تر مي کند ولي پدر بايد فردي جدي و پر تلاش باشد که رفتار متناسب با نقش پدر بودن را از خود ارائه دهد.


گاگو
و آقاي آبي هم پس از اينکه نقشش از پسر خانواده بود به شوهر و‌مرد خانه بودن تغيير کرد رفتارش هم تغيير کرد و اين رفتار با آمدن فرزندش هر روز پر رنگ و پر رنگ تر شد. همچنين پس از تولد فرزندش از همسرش انتظار داشت فقط و فقط از فرزندشان نگهداري کند و براي هميشه کار بيرون از خانه را رها کند و زني شود که در خانه تامين کننده محبت، آرامش، آسايش و امنيت باشد زيرا گاگوي او از زن اين الگو است که رفتار مادرش در ذهن او حک‌کرده و حال که همسرش مادر شده انتظار دارد درست مطابق با تصوير ذهني او از مادر عمل کند و دليل اينکه از ابتدا با فعاليت همسرش مشکلي نداشته اين است که او مادرش را زماني ديده که مادر بوده نه پيش از ازدواج نه زمانيکه ازدواج کرده و فرزندي نداشته در نتيجه زماني نياز به تاييد تصوير ذهني اش پيدا مي کند که همسرش نقش مادر بودن را به عهده گرفته.
نتيجه توصيف دقيق اين مثال و تحليل آقاي آبي اين بود که شما هم بتوانيد به همين دقت دليل برخي از رفتارها و حتي احساسات ناگهاني خود را بيابيد. زمانيکه بتوانيم آن ها را تحليل کنيم و علتش را به عنوان مشاهده گر بي طرف ببينيم، همان زمان است که مي توانيم دست از تاييد طلبي بي منطق گاگوهايمان برداريم. در غير اين صورت تماما فکر مي کنيم خواسته هاي ما درست است، تغيير رفتار و بسياري از رفتارها و احساسات ما که هيجان نامتناسب با روند يک رويداد دارد، درست است. و حتي اگر رفتار نادرستي مثل پرخاشگري کنترل نشده و تعصبات بي دليل و حالت نااميدي و غمگيني و… از ما سر زد با تمام وجود مي خواهيم اثبات کنيم که اين دقيقا عين چيزي است که بايد اتفاق مي افتاد.
درست شبيه همان قصه اي که در قسمت اول گفتيم: زمانيکه دوست زبان شناس مان مي گويد گاگو کلمه اشتباهي است ما با تمام وجود از شنيده ها و ديده هاي خود دفاع مي کنيم و حتي حاضر هستيم با فردي که گاگوي ما را تاييد نمي کند قطع ارتباط کنيم.
تصور کنيد خودتان آن فردي هستيد که گاگوي خودتان را رد مي کنيد… چه اتفاقي مي افتد؟ شما با خودتان قطع ارتباط مي کنيد؟ يا در رفتار با خودتان عطوفت بيشتري به خرج مي دهيد؟
حتما همين طور خواهد بود زيرا انسان فقط خودش را نمي تواند فريب دهد. شايد آن لحظه که شنيديد گاگو از فرط استرس و دستپاچگي بخاطر ديدن محيط جديد گوش هايتان درست نشنيدند گاگو بوده يا گاگي.
شايد آن لحظه توان تشخيص نداشتيد و شايد آن لحظه که تکرار کرديد گاگو و به شما آب دادند، آن ها گوش هايشان اشتباه شنيده و به اشتباه شما را تاييد کرده اند.
هر چند بار که تاييد شده باشيد ممکن است غير از حقيقت امر، مسايل ديگري در کار باشند. کمي صادقانه فکر کنيد…
آقاي آبي هزاران بار در موقعيت هاي مختلف ناخواسته گاگويش را به سوال گذاشته و از همه تاييد گرفته: مردهايي که نقش همسر و پدر دارند جدي هستند.
ولي آيا گاگوي او‌ حقيقت مطلق بوده؟
به نظر شما آقاي آبي نسبت به پسر فعال و منعطف و شوخ طبع درونش چه رفتاري انجام داده؟ و‌آيا رفتار او حقيقت مطلق است؟
بله براي او تبديل به حقيقت مطلق شده زيرا او در موقعيت هايي که امکان تاييد زيادي وجود داشته در پي کسب تاييد گاگوي خود بوده و از بقيه موقعيت هايي که براي تاييد گاگو اش تهديد کننده بوده فرار کرده .
فقط کافي بود آقاي آبي بدون نقشه از پيش تعيين شده و تعصبش گاگو اش را بسنجد و بصورت منطقي و عادلانه نتيجه گيري کند و زمانيکه به اين باور رسيد که باورهاي ديگر درمورد زن ها و مردها و نوع ديدگاه آن ها به زندگي هم مي تواند وجود داشته باشند در اين زمان مي تواند آزادانه انتخاب کند که چه نوع رفتاري را پيش بگيرد.
در انتها اين نکته را نبايد فراموش کرد که هميشه پس از انتخاب آزادانه مفهوم مسئوليت پيش مي آيد به اين معنا که هر فردي مختار به انتخاب مي باشد ولي پس از هر انتخاب بايد مسئوليت ايجاد شده از انتخابش را به عهده بگيرد
خواه خوب و خواه بد.
نکته مهم ديگر اين جاست که در روانشناسي همه چيز نسبي ست و هيچ چيز مطلق در نظر گرفته نمي شود، به اين معنا که در مثال آقاي آبي يک بعد از ابعاد روانشناختي در نظر گرفته شده آن هم تاثير صرف از خانواده است.
در حاليکه ابعاد ديگري اعم از: تاثير قوي تر محيط، ديگران و … مي تواند وجود داشته باشد که اين گاگوها را به طور ديگري شکل دهند يا تلطيف کنند.


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : آقاي ,خانواده ,گاگوي ,ازدواج ,تاييد ,رفتار ,بايد فردي ,وجود داشته ,حقيقت مطلق ,داشته باشد ,چنين رفتاري ,محبت، آرامش، آسايش ,کننده محبت، آرامش، ,تامين کننده محبت،
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Toni ورودی استخدامی تکنسین پزشکی آموزش ابتدایی( چند پایه) کافی نت شبکه وبلاگ اطلاع رسانی رشته های مدیریت و حسابداری Melissa فروشگاه محصولات PlusStore کافه آی تی امام زمان عجل الله فرجه الشریف Love between BTS and ARMY is real