بهتر است همانطور که يادداشت برداري حاشيهاي ميکنيم، فقط واقعيتهاي بحث را ننويسيم. بلکه موارد زير را در نظر بگيريم تا قادر شويم به راحتي گوش کنيم.
زماني که به موضوعات مطرح شده گوش ميدهيم، بنويسيم که تم چيست؟ چقدر ارتباط ميان تم و صحبتها وجود دارد؟ ببينيم چه مسئلهاي بزرگترين داستاني که تعريف ميکنند به شمار ميرود؟
مثلا مشاهدات آريا در مورد فرهنگ سازمان يکي از اين تمها هست.
آريا تا پايان جلسه روي پيشنهادش (کاهش هزينه زيرساخت و مارکتينگ) متمرکز بوده. اين مسئله باعث شده بقيه صحبتها را گوش نکند و حتي سوال خود را در زمان مناسب نپرسد.
هنگامي که فردي صحبتي کلي را براي اولين بار در يک جلسه عنوان ميکند، قبل از اينکه با او برخورد کنيم، سعي کنيم به بررسي تمامي جوانب آن موضوع بپردازيم. براي مثال آريا چندين سناريو براي چگونگي اجراي کاهش هزينهها داشت و چند راه حل براي افزايش سرمايه بجاي کاهش بودجه اما فرصت ارائه آنها را پيدا نکرد.
اطلاعات بسيار ارزشمندي در آنچه گفته نميشود و آنچه با رفتارها بيان ميشود نهفته است.
آريا به اين مورد اشاره کرد که هيچکس سوالي نپرسيد و فرضياتش را به چالش نکشيد؛ آنها به سرعت سراغ بحث در مورد پروژههاي مشخص و اجراي کاهش بودجه رفتند.
علاوه بر اين او رفتارهاي غيرکلامي زيادي هم مشاهده کرد. براي مثال زماني که مرتضي و محسن در مورد پروژههايشان توضيح ميدادند، فقط با آيدا ارتباط چشمي برقرار کردند و بقيه اعضاي حاضر و حتي يکديگر هم نگاه نکردند. شايد آن دو ميخواستند با آيدا لابي کنند تا فقط پروژههاي آنها در ذهن آيدا باشد.
فراموش نکنيد لازم نيست همه چيز را در يک جلسه به اشتراک بگذاريم. براي مثال آريا به سادگي سه سؤال مطرح کرد که مسير جلسه را تغيير دادند. او بعدها بطور خصوصي با آيدا در مورد بعضي از نگرانيهايش صحبت کرد. با اين وجود او برخي از نکات را عنوان نکرد تا بتواند بعدها اطلاعاتش را تکميل کند.
يادداشت برداري حاشيه اي به ما کمک ميکند، آنچه گفته ميشود را بعداً پيگيري کنيم و با نوشتن افکارمان کنار هر نکته، اطمينان حاصل کنيم که پيگيريهاي مهم را فراموش نخواهيم کرد.
با يادداشت برداري حاشيه اي در جلسات، اين امکان را خواهيم داشت تا بيشتر گوش دهيم، رابطه بين موارد مهم را بيابيم، ايدههايمان را قانع کنندهتر بيان کنيم و کارهاي واقعي بيشتري را طي جلسات انجام دهيم
درباره این سایت